دیسمورفی صورت یا اختلال بد ریخت انگاری چیست؟
تاریخ انتشار: ۱۱ شهریور ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۶۰۴۲۶۱
اختلال بد ریخت انگاری که گاها با نام اختلال دیسمورفی شناخته می شود، یک وضعیت سلامت روانی است که در آن فرد زمان زیادی را صرف نگرانی در مورد نقص های ظاهری خود می کند. این نقص ها معمولا توسط خود شخص قابل توجه است و اغلب برای دیگران اهمیت چندانی ندارد.
به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو؛ من نمی دانم چگونه از نگاه کردن، متنفر بودن و انتقاد کردن از هر گوشه و کنار صورتم دست بردارم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
از نظر منطقی، میدانم که من چیزی هستم که جامعه عموماً آن را جذاب میداند و خیره شدن به عیبهایم باعث ناپدید شدن آنها نمیشود. با این حال، نمی توانم متوقف شوم.
به گفته دکتر، من مبتلا به اختلال بد ریخت انگاری (دیسمورفی صورت) هستم. این شبیه به اختلال وسواس فکری-اجباری است که شامل یک مشغله یا وسواس با "نقص" در ظاهر فرد است که با نقص درک شده تناسب ندارد.
دکتر نازنین آهنگری، روانشناس بالینی در توضیح این بیماری می گوید: اختلال بد ریخت انگاری جزو اختلالهای وسواسی است که در آن، افراد به جای وسواس پاکی، به ظاهر و زیبایی و تقارن اندام بدن خود توجه افراطی میکنند و حتی ممکن است به مراحلی از افسردگی یا احتمال خودکشی برسند. آنچه مورد توجه روان شناسان قرار میگیرد این است که فردی که دچار اختلال بد ریخت انگاری است، حتی بعد از جراحی هم حال خوبی ندارد و امکان دارد که همان جراحی هم تبدیل به دغدغه بعدی او شده و تبدیل به عاملی برای افسردگی شود.
این افراد بعد از چند سال که دغدغه ظاهر خود را دارند، مشکلاتی در زندگی شخصی و کاری پیدا کرده و حتی معاشرتهای آنها با مشکلاتی همراه میشود. زیرا مدام گمان میکنند که دیگران به نقص او توجه کرده و در نتیجه خودشان را منزوی میکنند. درصد زیادی از این افراد ممکن است به سمت خودکشی گرایش پیدا کنند؛ بنابراین بهتر است هرچه سریعتر با متخصص سلامت روان یا روان شناسان صحبت کنند تا تحت درمان قرار بگیرند.
این افراد، تصویر تحریف شدهای از بدن خود دارند و به طور مثال وقتی به دیگران میگویند که بینی من چقدر بزرگ است، دیگران چنین چیزی را قبول ندارند و این موضوع را فقط خود فرد باور دارد. این فرد مدام در حال اطمینان گرفتن از اطرافیان است.
بازماندن از ارزشهای دیگر زندگی
احساسها و هیجانهایی که این افراد تجربه میکنند، یکی از مواردی است که به شرم هیجانی برای آنها تبدیل میشود. فردی که همه دغدغهاش، بهبود ظاهر است، از ارزشهای دیگر زندگی باز میماند. یکی از دلایل افسردگی این است که فرد از ارزشهای زندگی خود باز مانده است.
این افراد، ساعتهای زیادی را برای رسیدگی به خود، جستوجو در اینترنت برای شیوههای جراحی، مراجعه به متخصصان مختلف صرف میکنند. حتی امکان دارد که رژیمهای غذایی سخت بگیرند تا به وزن ایده آل برسند.
زمان را از دست ندهید
نرخ خودکشی در افرادی که سالهای زیادی با این اختلال درگیر هستند، بیشتر است؛ بنابراین اگر این علائم در یکی از اطرافیان مشاهده میشود، نباید زمان را از دست داد و سریعتر باید به آن پرداخته شود.
معمولا افرادی که با ظاهر خود مشکل دارند، کمتر به روان شناسان مراجعه کرده و بیشتر به متخصصان پوست یا جراحان زیبایی مراجعه میکنند. زیرا بسیاری از این افراد بینش کافی به رنج هیجانی خود ندارند و فکر میکنند اگر به متخصصان پوست یا جراحان زیبایی مراجعه کنند، مشکل خود را حل میکنند.
علتهای بروز اختلال بد ریخت انگاری
از جمله علتهایی که برای این اختلال مشاهده میشود، ممکن است متلکها و عبارتهای کنایه آمیز اطرافیان و خانواده و دوستان باشد. به طور مثال اگر کودک قد کوتاهی داشته باشد، متلکهای اطرافیان میتواند در دوران رشد و هویت بخشی کودک، منجر به تاثیر روی باور او بگذارد.
افرادی که از نظر فکری و سیستم شناختی مستعد این هستند که همه چیز را به خودشان بگیرند نیز از جمله افرادی هستند که ممکن است دچار این اختلال شوند و حرفهای دیگران روی آنها اثر بگذارد.
علت دیگر این اختلال، اتفاقات مختلف و اضطرابهای زندگی است. وقتی عاملهای فشارزا در زندگی رخ بدهد، میتواند فرد را مستعد بد ریخت انگاری بدن کند. بسیاری از افراد از نظر شخصیتی مستعد این موضوع هستند.
از طرفی یادگیری مشاهدهای نیز باعث این اختلال میشود که در نوجوانان بیشتر مشاهده میکنیم. نگرش انسانها نسبت به گذشته بسیار تغییر کرده و تاکید بر ظاهر به عنوان یک عامل پذیرش اجتماعی همه گیر شده است. سن نوجوانی، سن تایید طلبی است و در نتیجه یادگیری مشاهدهای میتواند در بروز این اختلال موثر باشد.
آیا این اختلال درمان پذیر است؟
همیشه گفته میشود که پیشگیری بهتر از درمان است؛ بنابراین هرچه آگاهی کسب کنیم، میتوانیم از بروز این اختلال پیشگیری کنیم.
یکی از درمانهای این اختلال، درمان ERP است. در این درمان، فردی که از رو به رو شدن با اجتماع به خاطر نقص ظاهری اجتناب میکند، باید فضاهایی که از آنها اجتناب میکند را فهرست کند. سپس در جلسههای درمانی، آمادگیهایی ایجاد میشود که فرد، واکنشهای متداول قبلی را نداشته باشد. یعنی فرد تحمل پریشانی و اضطراب را به کمک روان شناس، کسب میکند.
درمان شناختی رفتاری نیز به تقویت باورهای فرد کمک میکند. ارزشمندی فرد به ظاهر او نیست، زیرا زیبایی یک امر نسبی است. ولی خود ارزشمندی یک باور شخصی است و نباید به مسائل تغییر پذیر منوط شود.
همچنین درمان ACT به پذیرش نقصهای فرد کمک میکند. درمان ذهن آگاهی نیز نوع دیگری از درمان است که مبتنی بر شواهد است.
البته دارو درمانی نیز خط اول درمان برای این افراد است که روان پزشکان تجویز میکنند؛ بنابراین میتوان با کمک گرفتن از روان پزشک و روان شناس، نتیجه سریعتری در این رابطه گرفت.
مبتلایان به بد ریخت انگاری چه زمانی به روان شناس مراجعه کنند؟
افرادی که به این اختلال مبتلا میشوند، دچار رنج هیجانی شده و دیگران را آزار میدهند. در این نوع اختلالها امکان دارد که فرد مراجعهای به روان شناسان نداشته باشند، ولی همین رنج هیجانی دلیل کافی است که فرد به علت آن باید به فکر بیفتد. اگر این افکار به حدی برسد که فرد از فعالیتها و مسئولیتهای اجتماعی باز بمانند و در ارتباطات خود دچار مشکل شوند، علامت مهمی است.
همچنین اگر دغدغه این افراد به حدی برسد که خلق افسردهای را تجربه کرده و زندگی برای آنها بی معنی شده باشد، علامت مهمی است که به واسطه آن باید به متخصص مراجعه کنند.
منبع: خبرگزاری دانشجو
کلیدواژه: روان شناسان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت snn.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری دانشجو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۶۰۴۲۶۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
با«مست عشق» کرک و پر حسن فتحی ریخت؟!
همهچیز در مست عشق سردستی است. چه رابطه مرید و مرادی مولانا با شمس باشد چه خواستگاری دفعی شمس از کیمیا خاتون، چه رابطه آن سردار نظامی با آن کنیزک مسیحی و چه جمع شدن این سه ضلع در کنار هم.
به گزارش مشرق، مثلا اسمش را بگذاریم نهضت آنتی تورکیش کانسپچوآل آرت! پدیده یک دهه اخیری که به مدد خط تولید سریدوزی همسایه شمالغربیمان در ترکیه راه افتاده.
این نهضت باید بفروشد، صادرات داشته باشد و دلار وارد کند. لاجرم باید عامهپسند باشد و لاجرمتر آنکه برای این عامهپسند بودن نباید خیلی توی مسائل غور کند. هر چیزی که بخواهد دستگاه هاضمه مخاطب را به زحمت هضم و پرداخت بیندازد و او را به گاوگیجه گرفتن انداخته باید قیچی شود.
جالب است بدانید که این نهضت از سال ۲۰۱۰ سایر پهلوانهای رقبای سریالساز در دنیا را زده به گاراژ و بعد از صنعت عظیم فرهنگ سریالساز ایالاتمتحده در رتبه دوم دنیا قرار گرفته و مدام هم دارد به طول و عرض و ارتفاعش اضافه میشود.
سر ریز این خروجی هم به مدد دهها شبکه ماهوارهای ریخته میشود توی حلق مردم منطقه در خاورمیانه و منطقه بالکان و برگردانش در ایران هم پر کردن سبد مصرف فرهنگی بخشی از قشر متوسط و رو به پایین جامعه که زیر ضرب مشکلات اقتصادی و در فقر تولیدات رسانه ملی، سرگرمی فرهنگی رایگان دیگری ندارد جز شبکههای ماهوارهای ترک و تخموترکههای ایرانیشان. حتما صنعت سریالسازی ترک -حداقل آن قسمی که مخاطب فارسیزبان در یک دهه اخیر با آن روبهرو بوده- را هزار و یک ویژگی مخصوص به خود را دارد اما اگر خواسته باشیم دال مرکزی این هزار و یک ویژگی مخصوص را ذیل یک دال مرکزی جمع کنیم، آن دال مرکزی آن چیزی نیست جز «پرداخت سردستی»!
خصوصیت اصلی این جناب آنتی تورکیش کانسپچوآل آرت در همه چیز، سردستی و سطحی بودن است چه زمانی که روایت زندگی میکند، چه زمانی که روایت حماسه میکند، چه زمانی که راوی خداست و کنش و واکنشهای غیرمادی این عالم چه زمانی که با لعاب اروتیسم و جاذبههای غلیظ جنسی در جایگاه روایت عشق و خیانت خلقالله نشسته.
اصلا مساله این نیست که مای انسان ایرانی چقدر با این مفاهیم سر صلح داریم یا آشتی؛ مساله آن است که همه چیز در این خط تولید سردستی است و فاقد عمق و فستفودی. در منظومه زیستی انسان امروز جایی برای «تامل» نیست. همه چیز برای مصرف است. لاجرم صنعت فرهنگ آن هم ورژن ترکش هم از این قاعده مستثنی نیست.
آنتی تورکیش کانسپچوآل آرت شاید قصه بگوید، پیرنگ داشته باشد و برخلاف صنعت فرهنگ مد شده این سالهای سینمای ایران، پایان مشخص و غیر شرحه شرحهای هم داشته باشد، اما خروجی محتوم هر نوع ورودی ولو متعالی به این دستگاه پرداخت تحلیلی، سطحی شدن است و سردستی و مبتذل شدن. هر چیزی تولید میشود که فقط «مصرف» شود. «تامل» کردن، سرعت مصرف را پایین میآورد پس باید از آن دور شد.
خروجی این حالت سطحی و سردستی شدن است آنقدر که بعضا حس میکنی دارد به شعور مخاطب توهین میشود. این ۴۵۱ کلمه را عارض شدم که این را بگویم «مست عشق» هم بدجور به این آفت مبتلاست حالا گیریم راوی نوعی عشق باشد در جایگاه صلح کل عالم هستی نشسته بدون زهرماریهای مرسوم در همتایان ترکش! خروجی اما همان همیشگی است؛ سردستی و سطحی و بهقدر اقتضائات سینمای ایران بهره گرفته از مثلث و مربعهای عشقی!
همهچیز در مست عشق سردستی است. چه رابطه مرید و مرادی مولانا با شمس باشد چه خواستگاری دفعی شمس از کیمیا خاتون، چه رابطه آن سردار نظامی با آن کنیزک مسیحی و چه جمع شدن این سه ضلع در کنار هم که قرار است مفهوم اصلی مست عشق را بسازد که از سنتز پا گذاشتن هر یک از کاراکتر روی شخصیت سابقشان حاصل میشود.
مولانایی که دیگر آن فقیه سنگین سر کرده در کتاب و درس نیست و شمسی که معترف است به شکستن خویش و فروتنی در برابر عشق کیمیا خاتون و درنهایت هم خودشکنی آن فرمانده نظامی که به خود میآید! انگار که مخاطب باید همهچیز را پیشفرض پذیرفتهشده بداند تا کارگردان بهسرعت قصهاش را بگوید و به سرانجامی برساند و سوژه را مصرف کند. این سطحینگری و سردستی بودن نقطه مقابل کارنامه حسن فتحی است.
کافی است مست عشق را بگذارید کنار «شب دهم»، «مدار صفر درجه»، «پهلوانان نمیمیرند»، «میوه ممنوعه» یا حتی «شهرزاد» که بین ساختههای فتحی، عامهپسندترین اثرش محسوب میشود تا مشخص شود این آنتی تورکیش کانسپچوآل آرت چه بلایی سر فتحی آورده. آقای فتحی! چه داری میکنی با خودت؟!
منبع: روزنامه فرهیختگان